- ۶۸۱ کسی که غیر این سوداش نبود
- ۶۸۲ یکی لحظه از او دوری نباید
- ۶۸۳ ز خاک من اگر گندم برآید
- ۶۸۴ ز رویت دسته گل میتوان کرد
- ۶۸۵ دل با دل دوست در حنین باشد
- ۶۸۶ ای مطرب جان چو دف به دست آمد
- ۶۸۷ کی باشد کاین قفص چمن گردد
- ۶۸۸ روی تو به رنگریز کان ماند
- ۶۸۹ دوش از بت من جهان چه میشد
- ۶۹۰ ای عشق که جمله از تو شادند
- ۶۹۱ هر چند که بلبلان گزینند
- ۶۹۲ رفتیم بقیه را بقا باد
- ۶۹۳ جانی که ز نور مصطفی زاد
- ۶۹۴ آن کز دهن تو رنگ دارد
- ۶۹۵ این قافله بار ما ندارد
- ۶۹۶ بیچاره کسی که زر ندارد
- ۶۹۷ دل بیلطف تو جان ندارد
- ۶۹۸ آن کس که ز تو نشان ندارد
- ۶۹۹ بیچاره کسی که می ندارد
- ۷۰۰ آن خواجه خوش لقا چه دارد