- ۲۹۴۱ ای گوهر خدایی آیینه معانی
- ۲۹۴۲ اندر مصاف ما را در پیش رو سپر نی
- ۲۹۴۳ گرمی مجوی الا از سوزش درونی
- ۲۹۴۴ ای مبدعی که سگ را بر شیر میفزایی
- ۲۹۴۵ ای حیلههات شیرین تا کی مرا فریبی
- ۲۹۴۶ دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی
- ۲۹۴۷ یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی
- ۲۹۴۸ ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی
- ۲۹۴۹ در غیب هست عودی کاین عشق از او است دودی
- ۲۹۵۰ ای آنک جان ما را در گلشکر کشیدی
- ۲۹۵۱ زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری
- ۲۹۵۲ گر از شراب دوشین در سر خمار داری
- ۲۹۵۳ بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری
- ۲۹۵۴ گر روشنی تو یارا یا خود سیه ضمیری
- ۲۹۵۵ چون روی آتشین را یک دم تو مینپوشی
- ۲۹۵۶ دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی
- ۲۹۵۷ اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی
- ۲۹۵۸ مطرب چو زخمهها را بر تار میکشانی
- ۲۹۵۹ ای آنک جمله عالم از توست یک نشانی
- ۲۹۶۰ رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی