- ۸۱ بیان رسول علیه السلام سبب تفضیل و اختیار کردن او آن هذیلی را به امیری و سرلشکری بر پیران و کاردیدگان
- ۸۲ علامت عاقل تمام و نیمعاقل و مرد تمام و نیممرد و علامت شقی مغرور لاشی
- ۸۳ قصهی آن آبگیر و صیادان و آن سه ماهی یکی عاقل و یکی نیم عاقل وان دگر مغرور و ابله مغفل لاشی و عاقبت هر سه
- ۸۴ سر خواندن وضو کننده اوراد وضو را
- ۸۵ شخصی به وقت استنجا میگفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق میگفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت
- ۸۶ قصهی آن مرغ گرفته کی وصیت کرد کی بر گذشته پشیمانی مخور تدارک وقت اندیش و روزگار مبر در پشیمانی
- ۸۷ چاره اندیشیدن آن ماهی نیمعاقل و خود را مرده کردن
- ۸۸ بیان آنک عهد کردن احمق وقت گرفتاری و ندم هیچ وفایی ندارد کی لو ردوالعادوا لما نهوا عنه و انهم لکاذبون صبح کاذب وفا ندارد
- ۸۹ در بیان آنک وهم قلب عقلست و ستیزهی اوست بدو ماند و او نیست و قصهی مجاوبات موسی علیهالسلام کی صاحب عقل بود با فرعون کی صاحب وهم بود
- ۹۰ بیان آنک عمارت در ویرانیست و جمعیت در پراکندگیست و درستی در شکستگیست و مراد در بیمرادیست و وجود در عدم است و علی هذا بقیة الاضداد والازواج
- ۹۱ بیان آنک هر حس مدرکی را از آدمی نیز مدرکاتی دیگرست کی از مدرکات آن حس دگر بیخبرست چنانک هر پیشهور استاد اعجمی کار آن استاد دگر پیشهورست و بیخبری او از آنک وظیفهی او نیست دلیل نکند کی آن مدرکات ن…
- ۹۲ حمله بردن این جهانیان بر آن جهانیان و تاختن بردن تا سینور ذر و نسل کی سر حد غیب است و غفلت ایشان از کمین کی چون غازی به غزا نرود کافر تاختن آورد
- ۹۳ بیان آنک تن خاکی آدمی همچون آهن نیکو جوهر قابل آینه شدن است تا درو هم در دنیا بهشت و دوزخ و قیامت و غیر آن معاینه بنماید نه بر طریق خیال
- ۹۴ باز گفتن موسی علیهالسلام اسرار فرعون را و واقعات او را ظهر الغیب تابخبیری حق ایمان آورد یا گمان برد
- ۹۵ بیان آنک در توبه بازست
- ۹۶ گفتن موسی علیهالسلام فرعون را کی از من یک پند قبول کن و چهار فضیلت عوض بستان
- ۹۷ شرح کردن موسی علیهالسلام آن چهار فضیلت را جهت پای مزد ایمان فرعون
- ۹۸ تفسیر کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف
- ۹۹ غره شدن آدمی به ذکاوت و تصویرات طبع خویشتن و طلب ناکردن علم غیب کی علم انبیاست
- ۱۰۰ بیان این خبر کی کلموا الناس علی قدر عقولهم لا علی قدر عقولکم حتی لا یکذبوا الله و رسوله