نور رخ تو قمر ندارد | ذوق لب تو شکر ندارد | |
در دور تو مادر زمانه | مانند تو یک پسر ندارد | |
بیبهره ز دولت غم تو | از محنت ما خبر ندارد | |
آن کس که چو من به روی خوبت | دل میندهد مگر ندارد | |
دلدادهی صورت تو ای دوست | جان را ز تو دوستر ندارد؟! | |
جانا دل تو چو روزگار است | کن را که فگند بر ندارد | |
در سنگ اثر کند فغانم | وندر دل تو اثر ندارد | |
مگذار به دیگران کسی را | کو جز تو کسی دگر ندارد | |
از خون جگر کسی به جز سیف | در عشق تو دیده تر ندارد |