- ۱ اول دفتر به نام ایزد دانا
- ۲ ای نفس خرم باد صبا
- ۳ روی تو خوش مینماید آینه ما
- ۴ اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
- ۵ شب فراق نخواهم دواج دیبا را
- ۶ پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
- ۷ مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
- ۸ ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
- ۹ گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
- ۱۰ با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را
- ۱۱ وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
- ۱۲ دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
- ۱۳ وه که گر من بازبینم روی یار خویش را
- ۱۴ امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را
- ۱۵ برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را
- ۱۶ تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
- ۱۷ چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
- ۱۸ ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را
- ۱۹ کمان سخت که داد آن لطیف بازو را
- ۲۰ لاابالی چه کند دفتر دانایی را