- ۵۸۱ همیزنم نفس سرد بر امید کسی
- ۵۸۲ یار گرفتهام بسی چون تو ندیدهام کسی
- ۵۸۳ ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی
- ۵۸۴ هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی
- ۵۸۵ اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمیپوشی
- ۵۸۶ به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
- ۵۸۷ به قلم راست نیاید صفت مشتاقی
- ۵۸۸ عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
- ۵۸۹ دل دیوانگیم هست و سر ناباکی
- ۵۹۰ عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی
- ۵۹۱ سخت زیبا میروی یک بارگی
- ۵۹۲ روی بپوش ای قمر خانگی
- ۵۹۳ بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
- ۵۹۴ ترحم ذلتی یا ذا المعالی
- ۵۹۵ هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
- ۵۹۶ مرا تو جان عزیزی و یار محترمی
- ۵۹۷ بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
- ۵۹۸ تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی
- ۵۹۹ چون تنگ نباشد دل مسکین حمامی
- ۶۰۰ صاحب نظر نباشد دربند نیک نامی