- ۴۸۱ صید بیابان عشق چون بخورد تیر او
- ۴۸۲ هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی او
- ۴۸۳ راستی گویم به سروی ماند این بالای تو
- ۴۸۴ بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
- ۴۸۵ ای طراوت برده از فردوس اعلا روی تو
- ۴۸۶ آن سرو ناز بین که چه خوش میرود به راه
- ۴۸۷ پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به
- ۴۸۸ ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای
- ۴۸۹ ای رخ چون آینه افروخته
- ۴۹۰ ای که ز دیده غایبی در دل ما نشستهای
- ۴۹۱ حناست آن که ناخن دلبند رشتهای
- ۴۹۲ ای باغ حسن چون تو نهالی نیافته
- ۴۹۳ سرمست بتی لطیف ساده
- ۴۹۴ ای یار جفاکرده پیوندبریده
- ۴۹۵ میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه
- ۴۹۶ ای صورتت ز گوهر معنی خزینهای
- ۴۹۷ خلاف سرو را روزی خرامان سوی بستان آی
- ۴۹۸ قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی
- ۴۹۹ خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی
- ۵۰۰ تا کیم انتظار فرمایی