- ۴۶۱ سهل باشد به ترک جان گفتن
- ۴۶۲ طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن
- ۴۶۳ چه خوش بود دو دلارام دست در گردن
- ۴۶۴ دست با سرو روان چون نرسد در گردن
- ۴۶۵ میان باغ حرامست بی تو گردیدن
- ۴۶۶ تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
- ۴۶۷ آخر نگهی به سوی ما کن
- ۴۶۸ چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن
- ۴۶۹ گواهی امینست بر درد من
- ۴۷۰ ای روی تو راحت دل من
- ۴۷۱ وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
- ۴۷۲ ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من
- ۴۷۳ دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من
- ۴۷۴ نشان بخت بلندست و طالع میمون
- ۴۷۵ بهست آن یا زنخ یا سیب سیمین
- ۴۷۶ صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین
- ۴۷۷ چه روی و موی و بناگوش و خط و خالست این
- ۴۷۸ ای چشم تو دلفریب و جادو
- ۴۷۹ من از دست کمانداران ابرو
- ۴۸۰ گفتم به عقل پای برآرم ز بند او