- ۳۰۱ هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
- ۳۰۲ به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور
- ۳۰۳ پروانه نمیشکیبد از دور
- ۳۰۴ آن کیست که میرود به نخجیر
- ۳۰۵ از همه باشد به حقیقت گزیر
- ۳۰۶ ای پسر دلربا وی قمر دلپذیر
- ۳۰۷ دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر
- ۳۰۸ فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
- ۳۰۹ ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
- ۳۱۰ ای به خلق از جهانیان ممتاز
- ۳۱۱ متقلب درون جامه ناز
- ۳۱۲ بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز
- ۳۱۳ برآمد باد صبح و بوی نوروز
- ۳۱۴ مبارکتر شب و خرمترین روز
- ۳۱۵ پیوند روح میکند این باد مشک بیز
- ۳۱۶ ساقی سیمتن چه خسبی خیز
- ۳۱۷ بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس
- ۳۱۸ امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس
- ۳۱۹ هر که بی دوست میبرد خوابش
- ۳۲۰ یاری به دست کن که به امید راحتش