- ۲۰۱ آن به که نظر باشد و گفتار نباشد
- ۲۰۲ جنگ از طرف دوست دل آزار نباشد
- ۲۰۳ تو را نادیدن ما غم نباشد
- ۲۰۴ گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد
- ۲۰۵ اگر سروی به بالای تو باشد
- ۲۰۶ در پای تو افتادن شایسته دمی باشد
- ۲۰۷ تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمیباشد
- ۲۰۸ مرا به عاقبت این شوخ سیمتن بکشد
- ۲۰۹ تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد
- ۲۱۰ خواب خوش من ای پسر دستخوش خیال شد
- ۲۱۱ امروز در فراق تو دیگر به شام شد
- ۲۱۲ هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد
- ۲۱۳ دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
- ۲۱۴ سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد
- ۲۱۵ ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد
- ۲۱۶ روز برآمد بلند ای پسر هوشمند
- ۲۱۷ آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
- ۲۱۸ آن سرو که گویند به بالای تو ماند
- ۲۱۹ کسی که روی تو دیدست حال من داند
- ۲۲۰ دلم خیال تو را ره نمای میداند