- ۴۱ دیر آمدیای نگار سرمست
- ۴۲ نشاید گفتن آن کس را دلی هست
- ۴۳ اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست
- ۴۴ بوی گل و بانگ مرغ برخاست
- ۴۵ خوش میرود این پسر که برخاست
- ۴۶ دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست
- ۴۷ سلسله موی دوست حلقه دام بلاست
- ۴۸ صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
- ۴۹ خرم آن بقعه که آرامگه یار آن جاست
- ۵۰ عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
- ۵۱ آن نه زلفست و بناگوش که روزست و شبست
- ۵۲ آن ماه دوهفته در نقابست
- ۵۳ دیدار تو حل مشکلاتست
- ۵۴ سرو چمن پیش اعتدال تو پستست
- ۵۵ مجنون عشق را دگر امروز حالتست
- ۵۶ ای کاب زندگانی من در دهان توست
- ۵۷ هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
- ۵۸ اتفاقم به سر کوی کسی افتادست
- ۵۹ این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمدست
- ۶۰ شب فراق که داند که تا سحر چندست