- ۲۸۱ امیدوار چنانم که کار بسته برآید
- ۲۸۲ مرا چو آرزوی روی آن نگار آید
- ۲۸۳ سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
- ۲۸۴ به کوی لاله رخان هر که عشقباز آید
- ۲۸۵ کاروانی شکر از مصر به شیراز آید
- ۲۸۶ اگر آن عهدشکن با سر میثاق آید
- ۲۸۷ نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید
- ۲۸۸ که برگذشت که بوی عبیر میآید
- ۲۸۹ آن نه عشقست که از دل به دهان میآید
- ۲۹۰ تو را سریست که با ما فرو نمیآید
- ۲۹۱ آنک از جنت فردوس یکی میآید
- ۲۹۲ شیرین دهان آن بت عیار بنگرید
- ۲۹۳ آفتابست آن پری رخ یا ملایک یا بشر
- ۲۹۴ آمد گه آن که بوی گلزار
- ۲۹۵ خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار
- ۲۹۶ دولت جان پرورست صحبت آموزگار
- ۲۹۷ زنده کدامست بر هوشیار
- ۲۹۸ شرطست جفا کشیدن از یار
- ۲۹۹ ای صبر پای دار که پیمان شکست یار
- ۳۰۰ یار آن بود که صبر کند بر جفای یار