- ۳۶۱ ای ببرده آب آتش روی تو
- ۳۶۲ باد عنبر برد خاک کوی تو
- ۳۶۳ گر خسته دل همی نپسندی بیار رو
- ۳۶۴ ای خواب ز چشم من برون شو
- ۳۶۵ خه خه ای جان علیک عینالله
- ۳۶۶ ای قوم مرا رنجه مدارید علیالله
- ۳۶۷ ای ز آب زندگانی آتشی افروخته
- ۳۶۸ ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته
- ۳۶۹ من نه ارزیزم ز کان انگیخته
- ۳۷۰ ای نقاب از روی ماه آویخته
- ۳۷۱ بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه
- ۳۷۲ آن جام لبالب کن و بردار مرا ده
- ۳۷۳ ساقیا مستان خوابآلوده را آواز ده
- ۳۷۴ ای من مه نو به روی تو دیده
- ۳۷۵ ای مهر تو بر سینهی من مهر نهاده
- ۳۷۶ ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده
- ۳۷۷ زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده
- ۳۷۸ از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله
- ۳۷۹ دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه
- ۳۸۰ پر کن صنما هلاقنینه