- ۳۰۱ خانهی طاعات عمارت مکن
- ۳۰۲ قومی که به افلاس گراید دل ایشان
- ۳۰۳ جوانی کردم اندر کار جانان
- ۳۰۴ ز دست مکر وز دستان جانان
- ۳۰۵ همه جانست سر تا پای جانان
- ۳۰۶ تخم بد کردن نباید کاشتن
- ۳۰۷ نینی به ازین باید با دوست وفا کردن
- ۳۰۸ چیست آن زلف بر آن روی پریشان کردن
- ۳۰۹ جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن
- ۳۱۰ ای به راه عشق خوبان گام بر میخواره زن
- ۳۱۱ ای سنایی در ره ایمان قدم هشیار زن
- ۳۱۲ ای برادر در ره معنی قدم هشیار زن
- ۳۱۳ ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن
- ۳۱۴ گر رهی خواهی زدن بر پردهی عشاق زن
- ۳۱۵ عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن
- ۳۱۶ خیز ای بت و در کوی خرابی قدمی زن
- ۳۱۷ ای رخ تو بهار و گلشن من
- ۳۱۸ ای نگار دلبر زیبای من
- ۳۱۹ گر کار بجز مستی اسکندر می من
- ۳۲۰ ای دوست ره جفا رها کن