- ۸۱ جز که هشیار حکیمان خبر از کار ندارند
- ۸۲ نندیشم از کسی که به نادانی
- ۸۳ مردم سفله به سان گرسنه گربه
- ۸۴ این دهر باشگونه چو بستیزد
- ۸۵ چو تنها بوی گربهات مونس آید
- ۸۶ ز بند آز بجز عاقلان نرستهستند
- ۸۷ از بهر چه این خر رمه بیبند و فسارند؟
- ۸۸ وعدهی این چرخ همه باد بود
- ۸۹ فرو مایه چون سیر خورده بباشد
- ۹۰ گویمت چگونه شود زنده کو هلاک شود:
- ۹۱ بر دشمنی دشمنت چو دیدی
- ۹۲ بر ره مکر و حسد مپوی ازیراک
- ۹۳ نبینی بر درخت این جهان بار
- ۹۴ برکن زخواب غفلت پورا سر
- ۹۵ ای کهن گشته در سرای غرور
- ۹۶ ای گشته جهان و خوانده دفتر
- ۹۷ با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر
- ۹۸ ای چنبر گردنده بدین گوی مدور
- ۹۹ این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار
- ۱۰۰ اصل نفع و ضر و مایهی خوب و زشت و خیر و شر