- ۱۰۱ ای به هوا و مراد این تن غدار
- ۱۰۲ یکی خانه کردند بس خوب و دلبر
- ۱۰۳ ای زده تکیه بر بلند سریر
- ۱۰۴ ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر،
- ۱۰۵ ای ذات تو ناشده مصور
- ۱۰۶ بنالم به تو ای علیم قدیر
- ۱۰۷ ای حجت بسیار سخن، دفتر پیش آر
- ۱۰۸ ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر
- ۱۰۹ ای یار سرود و آب انگور
- ۱۱۰ هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور
- ۱۱۱ برآمد سپاه بخار از بحار
- ۱۱۲ نگه کن زده صف دو انبوه لشکر
- ۱۱۳ پند بدادمت من، ای پور، پار
- ۱۱۴ نشنودهای که دید یکی زیرک
- ۱۱۵ ای کهن گشته تن و دیده بسی نعمت و ناز
- ۱۱۶ ای تو را آروزی نعمت و ناز
- ۱۱۷ کسی پر خانه دشتی دید هرگز
- ۱۱۸ ای خداوند این کبود خراس
- ۱۱۹ ای بستهی خود کرده دل خلق به ناموس
- ۱۲۰ مرد را خوار چه دارد؟ تن خوش خوارش