جراحتهای آسیب فلک را
|
|
ز داروخانهی خلق تو مرهم
|
همه اسلام رادر راحت و رنج
|
|
همه آفاق را در شادی و غم
|
برد یمن از یمینت نوک خامه
|
|
دهد یسر از یسارت نقش خاتم
|
چو تو در دور آدم کس ندیدست
|
|
کریم ابن کریمی تا به آدم
|
غرض ذات تو بود ارنه نگشتی
|
|
بنیآدم به کرمنا مکرم
|
بیانم هست از وصف تو عاجز
|
|
زبانم هست در نعت تو ابکم
|
سخن کوتاه شد گر راست خواهی
|
|
تویی مانند تو والله اعلم
|
الا تا از خم گردون برون نیست
|
|
نه صبح اشهب و نه شام ادهم
|
مبادا صبح تایید ترا شام
|
|
مبادا پشت اقبال ترا خم
|
ابد با مدت عمرت هم آواز
|
|
چو از روی تناسب زیر با بم
|
کمینه پاسبانت بخت بیدار
|
|
فروتر بارگاهت چرخ اعظم
|