شکر یزدان را که این یک دست بوسش داد دست | تا کند خار سپهر از پای بیرون یک به یک | |
تا نباشد همچو عنقا خاصه در عزلت غراب | تا نباشد همچو شاهین خاصه در قدرت کرک | |
جان خصم از تیر سیمرغ افکنت بر شاخ عمر | باد لرزان در برش چون جان گنجشک از پفک | |
ساختت از شاعران پر اخطل و فضل و جریر | مجلست از ساقیان پر اخطی و رای و یمک |