عمر به پایان رسید در هوس روی دوست | برگ صبوری کراست؟ بی رخ نیکوی دوست؟ | |
گر همه عالم شوند منکر ما گو شوید | دور نخواهیم شد ما ز سرکوی دوست ؟ | |
قبله اسلامیان کعبه بود در جهان | قبلهی عشاق نیست جز خم ابروی دوست | |
ای نفس صبحدم گر نهی آنجا قدم | خسته دلم رابجو در شکن موی دوست | |
جان بفشانم زشوق در ره باد صبا | گربرساند بما صبح دمی بوی دوست | |
روز قیامت که خلق روی به هر سو کنند | خسرو مسکین نکرد میل بجز سوی دوست |
□
خصم بسی طعنه زد دوست بسی پند داد | چشم به سوی تو بود گوش بدیشان نرفت |
□
بوسه به قیمت دهد جان ببرد رایگان | قیمت بوسیش هست منت جانیش نیست |