- ۸۰۱ ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته
- ۸۰۲ ای سنبل تازه دسته بسته
- ۸۰۳ خسرو گل بین دگر ملک سکندر یافته
- ۸۰۴ ای سر زلف تو درحلقه و تاب افتاده
- ۸۰۵ ای ملک دلم خراب کرده
- ۸۰۶ تخت خیری بین دگر بر تختهی خارا زده
- ۸۰۷ ای لبت خنده بر شراب زده
- ۸۰۸ ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده
- ۸۰۹ آن ترک بلغاری نگر با چشم خونخوار آمده
- ۸۱۰ چون سنبلت که دید سیاهی سر آمده
- ۸۱۱ ای پسر دامن اهل قدم از دست مده
- ۸۱۲ بی تو مرا پر آب دیده
- ۸۱۳ زهی روی دل افروزت چراغ و چشم هر دیده
- ۸۱۴ زهی ربوده خیال تو خوابم از دیده
- ۸۱۵ زهی جمال تو خورشید مشرق دیده
- ۸۱۶ بساز چارهی این دردمند بیچاره
- ۸۱۷ برآمد ماهم از میدان سواره
- ۸۱۸ ترک من هر لحظه گیرد با من از سر خرخشه
- ۸۱۹ پری رخا منه از دست یکزمان شیشه
- ۸۲۰ ای از گل رخسار تو خون در دل لاله