- ۷۸۱ ای هیچ در میان نه ز موی میان تو
- ۷۸۲ برو ای باد بدانسوی که من دانم و تو
- ۷۸۳ ای شب قدر بیدلان طرهی دلربای تو
- ۷۸۴ ای چراغ دیدهی جان روی تو
- ۷۸۵ ای طبیب دل ریش از سر بیمار مرو
- ۷۸۶ صبحست ساقیا می چون آفتاب کو
- ۷۸۷ دوش میکردم سوال از جان که آن جانانه کو
- ۷۸۸ مرا ز هجر تو امید زندگانی کو
- ۷۸۹ که بر ز سرو روان تو خورد راست بگو
- ۷۹۰ ای صبا حال جگر گوشهی ما چیست بگو
- ۷۹۱ نفحهی گلشن عشق از نفس ما بشنو
- ۷۹۲ آن عید نیکوان بدر آمد بعیدگاه
- ۷۹۳ ای سنبلهی زلف تو خرمن زده بر ماه
- ۷۹۴ ای روانم بلب لعل تو آورده پناه
- ۷۹۵ مه بی مهر من ز شعر سیاه
- ۷۹۶ روی این چرخ سیه روی ستمکاره سیاه
- ۷۹۷ ای دلم جان و جهان در راه جانان باخته
- ۷۹۸ ای حبش بر چین و چین در زنگبار انداخته
- ۷۹۹ قدحی ده ای برآتش تتقی ز آب بسته
- ۸۰۰ ای از شب قمرسا بر مه نقاب بسته