امسال نیست سوز محرم بسان پار
|
|
امسال دیدهها نه چو پارند اشگبار
|
امسال نیست زمزمهای در جهان ولی
|
|
کو آن نوای زاری و آن نالههای زار
|
امسال اشگها همه در دیدههاست جمع
|
|
اما روان نمیکندش یک سخن گذار
|
سید حسین روضه کجا شد که سقف چرخ
|
|
سازد سیه ز آه محبان نوحه دار
|
سید حسین روضه کجا شد که پر کند
|
|
گوش فلک ز ناله دلهای بی قرار
|
سید حسین روضه کجا شد که سر دهد
|
|
سیلابهای اشک به این نیلگون حصار
|
افسوس از آن کلام مثر که میفکند
|
|
هم لرزه در زمین و هم آشوب در جدار
|
صد حیف از آن عبارت دلکش که میکشید
|
|
از قعر جان ماتمیان آه پرشرار
|
ای مسجد از اسف تو بر اصحاب در ببیند
|
|
وی منبر از فراق تو آتش ز خود برآر
|
ای حاضران کسی که درین سال غایبست
|
|
هست از شما بیاری و ذکری امیدوار
|
ای دوستان کنید به یک قطره مردمی
|
|
با چشم تر کنید چو بر خاک او گذار
|
محراب را که روی در او بود سال و مه
|
|
پشتش خمیده ماند ز حرمان هلالوار
|
منبر که پایه پایهاش از پایبوس وی
|
|
سرگرم بود پای به گل ماند سوگوار
|
او رفت و داغ ماتمیان نیم سوز ماند
|
|
وین داغ ماند بر جگر اهل روزگار
|
امسال کز بلاغت او یاد میکنند
|
|
بر یاد پار خاک نشینان دل فکار
|
وز خاک او علم نور میرود
|
|
سوی فلک چو شعلهی خورشید در غبار
|
گوئی گذشته است به خاکش شه شهید
|
|
با والد ممجد و جد بزرگوار
|
امسال کز جهان شده دلتنگ و برده است
|
|
هنگامه را به ملک وسیع آن گران وقار
|
دارد خرد گمان که درایوان نشسته است
|
|
منب نشین ز غایت تعظیم کردگار
|
در خدمت رسول بر اطراف منبرش
|
|
ارواح انبیاء همه با چشم اشگبار
|