ز فرزین بند آن رخ من چه شهماتم چه شهماتم
|
|
مکن ای شه مکافاتم مکن ای شه مکافاتم
|
دلم پر گشت از مهری که بر چشمت از او مهری
|
|
اگر در پیش محرابم وگر کنج خراباتم
|
به لخت این دل پاره مگر رحمت شد آواره
|
|
مرا فریاد رس آخر که در دریای آفاتم
|
چو شاه خوش خرام آمد جز او بر من حرام آمد
|
|
چه بیبرگم ز هجرانش اگر در باغ و جناتم
|
مرا رخسار او باید چه سود از ماه و پروینم
|
|
چو شام زلف او خواهم چه سود از شام و شاماتم
|
چو از دستش خورم باده منم آزاد و آزاده
|
|
چو پیش او زمین بوسم به بالای سماواتم
|
سعادتها که من دارم ز شمس الدین تبریزی
|
|
سعادتها سجود آرد به پیش این سعاداتم
|