ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را
|
|
ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا
|
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد
|
|
گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
|
از کف تو ای قمر باغ دهان پرشکر
|
|
وز کف تو بیخبر با همه برگ و نوا
|
سرو اگر سر کشید در قد تو کی رسید
|
|
نرگس اگر چشم داشت هیچ ندید او تو را
|
مرغ اگر خطبه خواند شاخ اگر گل فشاند
|
|
سبزه اگر تیز راند هیچ ندارد دوا
|
شرب گل از ابر بود شرب دل از صبر بود
|
|
ابر حریف گیاه صبر حریف صبا
|
هر طرفی صف زده مردم و دیو و دده
|
|
لیک در این میکده پای ندارند پا
|
هر طرفیام بجو هر چه بخواهی بگو
|
|
ره نبری تار مو تا ننمایم هدی
|
گرم شود روی آب از تپش آفتاب
|
|
باز همش آفتاب برکشد اندر علا
|
بربردش خرد خرد تا که ندانی چه برد
|
|
صاف بدزدد ز درد شعشعه دلربا
|
زین سخن بوالعجب بستم من هر دو لب
|
|
لیک فلک جمله شب میزندت الصلا
|