›
ریرا
›
شعر کهن
›
عطار
›
منطقالطیر
›
درتعصب گوید
فال
درتعصب گوید
۱
درتعصب گوید
۲
حکایت عمر که مخواست خلافت را بفروشد
۳
حکایت شفقت کردن مرتضی بر دشمن
۴
حکایت گفتن مرتضی اسرار خویش را با چاه و پر خون شدن چاه
۵
حکایت چوب خوردن بلال
۶
حکایت رفتن مصطفی بسوی غار و خفتن علی در بسترش
۷
سخنی ازرابعه
۸
در خواست پیغمبر(ص)از پروردگار که کار امتش را باو سپارد
بخش قبل
b
بخش بعد