ای رشگ بتان به کج کلاهی | قربان سرت شوم اللهی | |
تو بسته میان به کشتن من | من بسته کمر به عذرخواهی | |
روی تو ز باده ارغوانی | رخسارهی من ز غصه کاهی | |
من خورده قسم به عصمت تو | تو داده به خون من گواهی | |
ماهی تو درین لباس شبرنگ | یا آب حیات در سیاهی | |
گویند که ماهی و نگویند | وصف مه روی تو کماهی | |
ابرو بنما و رخ که بینند | در خیمهی آفتاب ماهی | |
ای بر سر تو همای دولت | انداخته سایهی الهی | |
بر محتشم گدا ببخشای | شکرانهی این که پادشاهی |