- ۷۰۱ ذرهای نادیده گنج روی تو
- ۷۰۲ ای مرقع پوش در خمار شو
- ۷۰۳ ای دل به میان جان فرو شو
- ۷۰۴ در کنج اعتکاف دلی بردبار کو
- ۷۰۵ دوش درآمد ز درم صبحگاه
- ۷۰۶ شب را ز تیغ صبحدم خون است عمدا ریخته
- ۷۰۷ صد قلزم سیماب بین بر طارم زر ریخته
- ۷۰۸ ای آتش سودای تو دود از جهان انگیخته
- ۷۰۹ ای چشم بد را برقعی بر روی ماه آویخته
- ۷۱۰ ای لبت حقهی گهر بسته
- ۷۱۱ ای ذرهای از نور تو بر عرش اعظم تافته
- ۷۱۲ ای روی همچو ماهت یک پرده بر گرفته
- ۷۱۳ ای دل اندر عشق، دل در یار ده
- ۷۱۴ ساقیا گر پختهای می خام ده
- ۷۱۵ سر پا برهنگانیم اندر جهان فتاده
- ۷۱۶ دوش آمد زلف تاب داده
- ۷۱۷ جانا منم ز مستی سر در جهان نهاده
- ۷۱۸ ای اشتیاق رویت از چشم خواب برده
- ۷۱۹ ترسا بچهای دیدم زنار کمر کرده
- ۷۲۰ ای یک کرشمهی تو صد خون حلال کرده