هر چیز کزان بتر نباشد | از مصلحتی به در نباشد | |
شری که به خیر باز گردد | آن خیر بود که شر نباشد | |
احوال برادرم شنیدی | فی الجمله تو را خبر نباشد | |
خرمای به طرح داده بودند | جرم بد از این بتر نباشد | |
اطفال و کسان و هم رفیقان | خرما بخورند و زر نباشد | |
آنگه چه محصلی فرستی | ترکی که ازو بتر نباشد | |
چندان بزنندش ای خداوند | کز خانه رهش به در نباشد | |
خرمای به طرح اگر ببخشد | از اهل کرم هدر نباشد | |
تا وقت صبر بود کردیم | دیگر چه کنیم اگر نباشد | |
آیین وفا و مهربانی | در شهر شما مگر نباشد | |
در فارس چنین نمک ندیدم | در مصر چنین شکر نباشد | |
هر شب برود ز چشم سعدی | صد قطره که جز گهر نباشد | |
ما از سر مهر با تو گفتیم | باشد که کسی خبر نباشد |