- ۱۲۱ من کیم، پروانهی شمعی که در کاشانه نیست
- ۱۲۲ ایمن از تیر نگاه تو دل زاری نیست
- ۱۲۳ وصل تو نصیب دل صاحب نظری نیست
- ۱۲۴ غمش را غیر دل سر منزلی نیست
- ۱۲۵ گر نه آن ترک سیه چشم سر یغما داشت
- ۱۲۶ پیشتر زآن که مهی جلوه در این محفل داشت
- ۱۲۷ سر بیمار گر آن چشم دل آزار نداشت
- ۱۲۸ دی چو تیر از برم آن ترک کمان دار گذشت
- ۱۲۹ دلم به کوی تو هر شام تا سحر میگشت
- ۱۳۰ چندی از صومعه در دیر مغان باید رفت
- ۱۳۱ عید مولود علی را تا شه والا گرفت
- ۱۳۲ یک شب آخر دامن آه سحر خواهم گرفت
- ۱۳۳ کی دل از حلقهی آن زلف دو تا خواهد رفت
- ۱۳۴ هر جا سخنی از آن دهان رفت
- ۱۳۵ روز مردن سویم از رحمت نگاهی کرد و رفت
- ۱۳۶ رسید قاصد و پیغام وصل جانان گفت
- ۱۳۷ امروز ندارم غم فردای قیامت
- ۱۳۸ هم به حرم هم به دیر بدر دجا دیدمت
- ۱۳۹ ای فتنهی هر دوری از قامت فتانت
- ۱۴۰ ای آب زندگانی یک نکته از دهانت