- ۳۲۱ ز تجلی جمالش از دو کون بستم
- ۳۲۲ من این عهدی که با موی تو بستم
- ۳۲۳ ساقی نداده ساغر چندان نموده مستم
- ۳۲۴ بر در میخانه تا مقام گرفتم
- ۳۲۵ در جلوهگاه جانان جان را به شوق دادم
- ۳۲۶ تا شدم صید تو آسوده ز هر صیادم
- ۳۲۷ در عالم محبت دانی چه کار کردم
- ۳۲۸ بر سر آتش سوزنده نشیمن کردم
- ۳۲۹ جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
- ۳۳۰ امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
- ۳۳۱ اگر گاهی بدان مه پاره یک نظاره میکردم
- ۳۳۲ به حلقهی سر زلف تو پایبند شدم
- ۳۳۳ مو به مو بستهی آن زلف گره گیر شدم
- ۳۳۴ به بوسهای ز دهان تو آرزومندم
- ۳۳۵ یک باره گر از سبحه در انکار نبودم
- ۳۳۶ دیری است که دیوانه آن چشم کبودم
- ۳۳۷ دوشینه مهی به خواب دیدم
- ۳۳۸ دیشب به خواب شیرین نوشین لبش مکیدم
- ۳۳۹ دوش از لب نوشش سختی چند شنیدم
- ۳۴۰ ای خوش آن دم که به بستان تو مینالیدم