- ۴۴۱ مهرهی مهر چو از حقه مینا بنمود
- ۴۴۲ چشمت دل پر ز تاب خواهد
- ۴۴۳ دلم بی وصل جانان جان نخواهد
- ۴۴۴ جان بر افشان اگرت صحبت جانان باید
- ۴۴۵ هرکه با نرگس سرمست تو در کار آید
- ۴۴۶ سحر چو بوی گل از طرف مرغزار برآید
- ۴۴۷ پیداست که از دود دم ما چه برآید
- ۴۴۸ بسالی کی چنان ماهی برآید
- ۴۴۹ گوئی بت من چون ز شبستان بدر آید
- ۴۵۰ به خشم رفتهی ما گر به صلح باز آید
- ۴۵۱ بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید
- ۴۵۲ عشقست که چون پرده ز رخ باز گشاید
- ۴۵۳ چون برقع شبرنگ ز عارض بگشاید
- ۴۵۴ نسیم باد صبا چون ز بوستان آید
- ۴۵۵ یا رب این هدهد میمون ز کجا میآید
- ۴۵۶ گلی به رنگ تو از غنچه بر نمیآید
- ۴۵۷ این چه بادست که از سوی چمن میآید
- ۴۵۸ کدام دل که ز دوری به جان نمیآید
- ۴۵۹ مرا دلیست که تا جان برون نمیآید
- ۴۶۰ نالهئی کان ز دل چنگ برون میآید