ای خداوند قایم قدوس
|
|
ملک تو ناقیاس و نامحسوس
|
قایمی خود به خود قیام تو نیست
|
|
به قیامی که هست ضد جلوس
|
ساحت سینههای مشتاقان
|
|
ز آرزوی تو شد به دور و شموس
|
در دل عارفان حضرت تو
|
|
صد نهال از محبتت مغروس
|
نور افلاک در نهاد قدم
|
|
کنی از راه عاشقان مطموس
|
هشت باغ و چهار رکن سرور
|
|
جنت عدن با همه ناموس
|
پیش آن دل بدانکه کس نخرد
|
|
به یکی مشت ارزن و سه فلوس
|
خاکپای بلال حضرت تو
|
|
گشته از راه دین تاج رئوس
|
خاک بر سر دبیر حضرت را
|
|
چون نداند همی یمین غموس
|
کردم آواره از مساکن عز
|
|
حل منجوس و طالع منحوس
|
گر چه زاغ سیاه گشتستم
|
|
نگزینم مقام جز ناقوس
|
زاغ گر بشنود کند در حال
|
|
زین سخنها کرشمه چو طاووس
|
شد مقیم سرخس و اندر وی
|
|
همچو دزدی به قلعهای محبوس
|