روی چو ماه داری زلف سیاه داری | بر سرو ماه داری بر سر کلاه داری | |
خال تو بوسه خواهد لیکن هم از لب تو | هم بوسه جای داری هم بوسه خواه داری | |
زلف تو بر دل من بندی نهاد محکم | گفتم که بند دارم گفتا گناه داری | |
یکره بپرس جانا زان زلف مشکبویت | تا بر گل مورد چون خوابگاه داری | |
دل جایگاه دارد اندر میان آتش | تو در میان آن دل چون جایگاه داری | |
مست ثنای عشقست در مجلست سنایی | گر هیچ عقل داری او را نگاه داری |