هرگز از زلف کجت بیپیچ و تابی نیستم | صید این دامم از آن بیاضطرابی نیستم | |
گرچه هستم در بهشت وصل ای حوری نژاد | چون قرینم با رقیبان بیعذابی نیستم | |
دی که بهر قتل میکردی شمار عاشقان | من یقین کردم که پیشت در حسابی نیستم | |
تا عتابت باشد از حلمم دل خوش که من | مرغ آتشخوارهام قانع به آبی نیستم | |
ز آب حلمت شعلهی عشقم به پستی مایل است | عاشقم آخر سزاوار عتابی نیستم | |
من که صد پیغام گستاخانهات دادم هنوز | در خور ارسال عاشق کش جوابی نیستم | |
بزم آن مه محتشم مخصوص خاصان به که من | کو چه گردی ابترم عالیجنابی نیستم |