- ۸۱ کجایی در شب هجران که زاریهای من بینی
- ۸۲ شستم ز میدر پای خم، دامن ز هر آلودگی
- ۸۳ ای که مشتاق وصل دلبندی
- ۸۴ کوی جانان از رقیبان پاک بودی کاشکی
- ۸۵ دو چشمم خون فشان از دوری آن دلستانستی
- ۸۶ صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی
- ۸۷ من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی
- ۸۸ زهی از رخ تو پیدا همه آیت خدایی
- ۸۹ ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
- ۹۰ دل زارم بود در صیدگاه عشق نخجیری