مرد را شرم سرخ روی کند | خلق را خوب خلق و خوی کند | |
یافت عثمان ز شرم و ایمان زین | کاتب وحی گشت و ذوالنورین | |
هر که داند خدای را حاضر | چشم او از حیا شود ناظر | |
نکند هر چه عقل نپسندد | در باطل به خود فرو بندد | |
شرمت از فکر عاقبت زاید | وز دوام مراقبت زاید | |
مردمی چیست؟ ستر پوشیدن | پهلوانی؟ به خیر کوشیدن |