یازی چون دست و پا سوی عنان و رکیب | رخش گهرپوش زیر، چتر مرصع زبر | |
تیغ یمانی به دست ناچخ هندی به دوش | مغفر رومی به فرق جوشن چینی به بر | |
هم به عنانت دوان دولت و اقبال و بخت | هم به رکابت روان نصرت و فتح و ظفر | |
خصم تو هر جا کشد ناله این المناص | از همه جا بشنود زمزمهی لاوزر | |
آتش رمحت کند مزرع آمال، خشک | آب حیاتت کند مرتع آجال، تر | |
تا به توالی زند صبح بر این سبز خنک | از خم چوگان سیم لطمه بر آن گوی زر | |
باد سر دشمنان در سم یک ران تو | از خم چوگان تو گوی صفت لطمه خور |