رفت آنکه چشم راحت خوش میغنود ما را | عشق آمد و برآورد از سینه دود ما را | |
تاراج خوبرویی در ملک جان در آمد | آن دل که بود وقتی گویی نبود ما را |
□
رخ بنما برمراد ارنه به خون منی | آب به سیری مده تشنهی دیرینه را |
□
رسید باد صبا تازه کرد جان مرا | نهفته دار بمن بوی دلستان مرا |