گفت ای موسی ز من میجو پناه | با دهانی که نکردی تو گناه | |
گفت موسی من ندارم آن دهان | گفت ما را از دهان غیر خوان | |
از دهان غیر کی کردی گناه | از دهان غیر بر خوان کای اله | |
آنچنان کن که دهانها مر ترا | در شب و در روزها آرد دعا | |
از دهانی که نکردستی گناه | و آن دهان غیر باشد عذر خواه | |
یا دهان خویشتن را پاک کن | روح خود را چابک و چالاک کن | |
ذکر حق پاکست چون پاکی رسید | رخت بر بندد برون آید پلید | |
میگریزد ضدها از ضدها | شب گریزد چون بر افروزد ضیا | |
چون در آید نام پاک اندر دهان | نه پلیدی ماند و نه اندهان |