از کشت عمل بس است یک خوشه مرا | در روی زمین بس است یک گوشه مرا | |
تا چند چو کاه گرد خرمن گردیم | چون مرغ بس است دانهای توشه مرا |
□
دوشینه فتادم به رهش مست و خراب | از نشهی عشق او نه از بادهی ناب | |
دانست که عاشقم ولی میپرسید | این کیست، کجایی است، چرا خورده شراب |
□
تا قبلهی ابروی تو ای یار کج است | محراب دل و قبلهی احرار کج است | |
ما جانب قبلهی دگر رو نکنیم | آن قبله مارست گر چه بسیار کج است |
□
فرموده خدا بزرگی آیین من است | تمکین شهان ز فر تمکین من است | |
فرماندهی اختران به صد جاه و جلال | فرمان بر شاه ناصرالدین من است |
□
این دل که به شهر عشق سرگشتهی تست | بیمار و غریب و در به در گشتهی تست | |
برگشتگی بخت و سیه روزی او | از مژگان سیاه برگشتهی تست |
□
آمد مه شوال و مه روزه گذشت | و ایام صیام و رنج سی روزه گذشت | |
صد شکر خدا را که روزی روزهی ما | گاهی به غنا و گه به دریوزه گذشت |
□
تا دل به برم هوای دلبر دارد | افسانهی عشق دلبر از بر دارد | |
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری | دل از دلبر چگونه دل بر دارد |
□
زلفین سیه که در بناگوش تواند | سر بر سر هم نهاده بر دوش تواند | |
سایند سر از ادب به پایت شب و روز | آری دو سیاه حلقه در گوش تواند |
□
از هر دو جهان مرا مقید کردند | وان گه به مدیح شه مقید کردند | |
این نامه که مدح ناصرالدین شاه است | ترتیب وی از خط محمد کردند |
□
یک عمر شهان تربیت عیش کنند | تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند | |
نازم به جهان همت درویشان را | کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنند |