تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت

تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت؟
اندوه جدایی ز کسی پرس که یک چند دور فلک از صحبت یارانش جدا داشت
داغ دگر این است که از گریه بشستم آن داغ که دامانت ز خون دل ما داشت