دو هفته میگذرد کان مه دوهفته ندیدم
|
|
به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم
|
حریف عهد مودت شکست و من نشکستم
|
|
خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم
|
به کام دشمنم ای دوست عاقبت بنشاندی
|
|
به جای خود که چرا پند دوستان نشنیدم
|
مرا به هیچ بدادی خلاف شرط محبت
|
|
هنوز با همه عیبت به جان و دل بخریدم
|
به خاک پای تو گفتم که تا تو دوست گرفتم
|
|
ز دوستان مجازی چو دشمنان برمیدم
|
قسم به روی تو گویم از آن زمان که برفتی
|
|
که هیچ روی ندیدم که روی درنکشیدم
|
تو را ببینم و خواهم که خاک پای تو باشم
|
|
مرا ببینی و چون باد بگذری که ندیدم
|
میان خلق ندیدی که چون دویدمت از پی
|
|
زهی خجالت مردم چرا به سر ندویدم
|
شکر خوشست ولیکن حلاوتش تو ندانی
|
|
من این معامله دانم که طعم صبر چشیدم
|
مرا رواست که دعوی کنم به صدق ارادت
|
|
که هیچ در همه عالم به دوست برنگزیدم
|
بنال مطرب مجلس بگوی گفته سعدی
|
|
شراب انس بیاور که من نه مرد نبیدم
|