ساقی سیمتن چه خسبی خیز | آب شادی بر آتش غم ریز | |
بوسهای بر کنار ساغر نه | پس بگردان شراب شهدآمیز | |
کابر آزاد و باد نوروزی | درفشان میکنند و عنبربیز | |
جهد کردیم تا نیالاید | به خرابات دامن پرهیز | |
دست بالای عشق زور آورد | معرفت را نماند جای ستیز | |
گفتم ای عقل زورمند چرا | برگرفتی ز عشق راه گریز | |
گفت اگر گربه شیر نر گردد | نکند با پلنگ دندان تیز | |
شاهدان میکنند خانه زهد | مطربان میزنند راه حجاز | |
توبه را تلخ میکند در حلق | یار شیرین زبان شورانگیز | |
سعدیا هر دمت که دست دهد | به سر زلف دوستان آویز | |
دشمنان را به حال خود بگذار | تا قیامت کنند و رستاخیز |