شیرین دهان آن بت عیار بنگرید
|
|
در در میان لعل شکربار بنگرید
|
بستان عارضش که تماشاگه دلست
|
|
پرنرگس و بنفشه و گلنار بنگرید
|
از ما به یک نظر بستاند هزار دل
|
|
این آبروی و رونق بازار بنگرید
|
سنبل نشانده بر گل سوری نگه کنید
|
|
عنبرفشانده گرد سمن زار بنگرید
|
امروز روی یار بسی خوبتر از دیست
|
|
امسال کار من بتر از پار بنگرید
|
در عهد شاه عادل اگر فتنه نادرست
|
|
این چشم مست و فتنه خون خوار بنگرید
|
گفتار بشنویدش و دانم که خود ز کبر
|
|
با کس سخن نگوید رفتار بنگرید
|
آن دم که جعد زلف پریشان برافکند
|
|
صد دل به زیر طره طرار بنگرید
|
گنجیست درج در عقیقین آن پسر
|
|
بالای گنج حلقه زده مار بنگرید
|
چشمش به تیغ غمزه خون خوار خیره کش
|
|
شهری گرفت قوت بیمار بنگرید
|
آتشکدست باطن سعدی ز سوز عشق
|
|
سوزی که در دلست در اشعار بنگرید
|
دی گفت سعدیا من از آن توام به طنز
|
|
این عشوه دروغ دگربار بنگرید
|