به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند
|
|
هزار بادیه سهلست اگر بپیمایند
|
طریق عشق جفا بردنست و جانبازی
|
|
دگر چه چاره که با زورمند برنایند
|
اگر به بام برآید ستاره پیشانی
|
|
چو ماه عید به انگشتهاش بنمایند
|
در گریز نبستست لیکن از نظرش
|
|
کجا روند اسیران که بند بر پایند
|
ز خون عزیزترم نیست مایهای در تن
|
|
فدای دست عزیزان اگر بیالایند
|
مگر به خیل تو با دوستان نپیوندند
|
|
مگر به شهر تو بر عاشقان نبخشایند
|
فدای جان تو گر جان من طمع داری
|
|
غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند
|
هزار سرو خرامان به راستی نرسد
|
|
به قامت تو و گر سر بر آسمان سایند
|
حدیث حسن تو و داستان عشق مرا
|
|
هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند
|
مثال سعدی عودست تا نسوزانی
|
|
جماعت از نفسش دم به دم نیاسایند
|