درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
|
|
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
|
حریف مجلس ما خود همیشه دل میبرد
|
|
علی الخصوص که پیرایهای بر او بستند
|
کسان که در رمضان چنگ میشکستندی
|
|
نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند
|
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
|
|
ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
|
دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
|
|
که مدتی ببریدند و بازپیوستند
|
به در نمیرود از خانگه یکی هشیار
|
|
که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند
|
یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست
|
|
که سروهای چمن پیش قامتش پستند
|
اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست
|
|
خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند
|
مثال راکب دریاست حال کشته عشق
|
|
به ترک بار بگفتند و خویشتن رستند
|
به سرو گفت کسی میوهای نمیآری
|
|
جواب داد که آزادگان تهی دستند
|
به راه عقل برفتند سعدیا بسیار
|
|
که ره به عالم دیوانگان ندانستند
|