گر جان طلبی فدای جانت
|
|
سهلست جواب امتحانت
|
سوگند به جانت ار فروشم
|
|
یک موی به هر که در جهانت
|
با آن که تو مهر کس نداری
|
|
کس نیست که نیست مهربانت
|
وین سر که تو داری ای ستمکار
|
|
بس سر برود در آستانت
|
بس فتنه که در زمین به پا شد
|
|
از روی چو ماه آسمانت
|
من در تو رسم به جهد هیهات
|
|
کز باد سبق برد عنانت
|
بی یاد تو نیستم زمانی
|
|
تا یاد کنم دگر زمانت
|
کوته نظران کنند و حیفست
|
|
تشبیه به سرو بوستانت
|
و ابرو که تو داری ای پری زاد
|
|
در صید چه حاجت کمانت
|
گویی بدن ضعیف سعدی
|
|
نقشیست گرفته از میانت
|
گر واسطه سخن نبودی
|
|
در وهم نیامدی دهانت
|
شیرینتر از این سخن نباشد
|
|
الا دهن شکرفشانت
|