سرو چمن پیش اعتدال تو پستست
|
|
روی تو بازار آفتاب شکستست
|
شمع فلک با هزار مشعل انجم
|
|
پیش وجودت چراغ باز نشستست
|
توبه کند مردم از گناه به شعبان
|
|
در رمضان نیز چشمهای تو مستست
|
این همه زورآوری و مردی و شیری
|
|
مرد ندانم که از کمند تو جستست
|
این یکی از دوستان به تیغ تو کشتست
|
|
وان دگر از عاشقان به تیر تو خستست
|
دیده به دل میبرد حکایت مجنون
|
|
دیده ندارد که دل به مهر نبستست
|
دست طلب داشتن ز دامن معشوق
|
|
پیش کسی گو کش اختیار به دستست
|
با چو تو روحانیی تعلق خاطر
|
|
هر که ندارد دواب نفس پرستست
|
منکر سعدی که ذوق عشق ندارد
|
|
نیشکرش در دهان تلخ کبستست
|