هم در هجای معجزی شاعر

معجز معجزی پدید آمد چون فرورید قوم او پسری
بی‌نهادی پلید و پر هوسی بی‌زمانی دراز و بی‌خبری
هم ازو بود و از کفایت او که بهر کار دارد او هنری