بر هوایی که سیم بارید ابر
|
|
امشب او زربار خواهد کرد
|
از تن لالهپوش لولو پاش
|
|
صد نهان آشکار خواهد کرد
|
آشکاری کوهسار از رنگ
|
|
چون نهان بهار خواهد کرد
|
کز نهیب بحار او فردا
|
|
آسمان را بخار خواهد کرد
|
چشم بیدیدهی فلک را دود
|
|
دیدهها همچو نار خواهد کرد
|
بر آن آب و رنگ را از عکس
|
|
چون می و کفته نار خواهد کرد
|
افسر امهات و آبا را
|
|
بر سر خود فسار خواهد کرد
|
ز آسمانها قلاده خواهد بست
|
|
از قمر گوشوار خواهد کرد
|
سخت سوی فلک همی پوید
|
|
کار دیوانهوار خواهد کرد
|
یا پدر زیر خاک میماند
|
|
یا پسر اختیار خواهد کرد
|
یا ز تاثیر طبع خود بر گل
|
|
چون سه عنصر جوار خواهد کرد
|
مگر از بهر خوش دلی فضلا
|
|
چرخ را تار و مار خواهد کرد
|
تا چو فخر دو کون در یکشب
|
|
نه فلک را گذار خواهد کرد
|
تا بر سعد اخترش از دود
|
|
دیدهی نحس تار خواهد کرد
|
تا نشان یافت رتبت خواجه
|
|
همتش را شعار خواهد کرد
|
ثقةالملک طاهر آنکه چو آب
|
|
ایزدش پایدار خواهد کرد
|
وز پی اتفاق و انصافش
|
|
آب از آتش سوار خواهد کرد
|
آب از امنش سپر شود آنرا
|
|
که نهنگش شکار خواهد کرد
|
قوت آب عزم او چون چرخ
|
|
خاک را نامدار خواهد کرد
|
جوهر باد حزم او چون خاک
|
|
آب را با قرار خواهد کرد
|